حمید ذوالفقاری؛ ایمان الله بیگدلی؛ علی مشهدی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کنشهای اجرایی (حافظه کاری، توجه پایدار و بازداری پاسخ) در افراد دارای اختلال احتکار و بهنجار انجام گرفت. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسهای بود و جامعه آماری آن را افراد مراجعه کننده به مرکز بهداشت شماره 3 شهر مشهد در نیمه نخست سال 1396 تشکیل میدادند. نمونه آماری شامل 30 از افراد دارای اختلال احتکار ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کنشهای اجرایی (حافظه کاری، توجه پایدار و بازداری پاسخ) در افراد دارای اختلال احتکار و بهنجار انجام گرفت. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسهای بود و جامعه آماری آن را افراد مراجعه کننده به مرکز بهداشت شماره 3 شهر مشهد در نیمه نخست سال 1396 تشکیل میدادند. نمونه آماری شامل 30 از افراد دارای اختلال احتکار و 30 نفر از افراد بهنجار بود. گردآوری داده ها با مصاحبه ساختاریافته، نسخه بازنگری شده رفتار ذخیرهای فراست و استکتی (سال)، آزمونهای کامپیوتریان- بک و دیداری- شنیداری صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری میان افراد دارای اختلال احتکار و افراد بهنجار در پاسخهای درست (001/0=P، 55/38=F)، توجه پایدار شنیداری (001/0=P، 48/61=F) و توجه پایدار دیداری(001/0=P، 49/12=F) وجود دارد و افراد دارای اختلال احتکار از میانگین کمتری برخوردارند. در میانیگن زمان واکنش تفاوتها معنادار بوده (001/0=P، 36/684=F) و افراد بهنجار میانگین بالاتری داشتند. در بازداری پاسخ دیداری و شنیداری تفاوت معناداری به دست نیامد(05/0<P). نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد افراد دارای اختلال احتکار در کنشهای اجرایی (حافظه کاری و توجه پایدار) ضعیف تر از افراد بهنجار است.
رضا پیشقدم؛ شیما ابراهیمی؛ ایمانالله بیگدلی
چکیده
مقدمه: افراد به میزانی که با یک پدیده مواجه میشوند و بسته به میزان حواسی که در این مواجهه درگیر میشود، میتوانند شناخت و ادراک متفاوتی نسبت به یک پدیده داشته باشند که در مفهومسازی و نوع نگرش آنان حائز اهمیت است. روش: نگارندگان در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مفهوم هَیَجامد (هیجان+بسامد)، به معرفی الگوی نیمرخ هَیَجامَدی در سه سطح فردی ...
بیشتر
مقدمه: افراد به میزانی که با یک پدیده مواجه میشوند و بسته به میزان حواسی که در این مواجهه درگیر میشود، میتوانند شناخت و ادراک متفاوتی نسبت به یک پدیده داشته باشند که در مفهومسازی و نوع نگرش آنان حائز اهمیت است. روش: نگارندگان در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مفهوم هَیَجامد (هیجان+بسامد)، به معرفی الگوی نیمرخ هَیَجامَدی در سه سطح فردی و اجتماع یومی و اجتماعی جهانی پرداختهاند. میزان هیجانات برانگیخته از حواس و بسامد وقوع یک پدیده، محرکی برای تولید انگیزش در فرد یا گروهی از افراد جامعه محسوب میشود که انگیزش حسی ـ هیجانی نامیده شده است. بر این اساس، هَیَجامَد به انواع «هَیَجامَد هیجانی»، «هَیَجامَد حسی» و «هَیَجامَد حسی ـ هیجانی» تقسیم شده است که افراد بسته به میزان هیجان و حس درگیر شده آنان نسبت به میزان مواجه میتوانند انگیزش و غوطهوری متفاوتی داشته باشند و این امر منجر به ایجاد نگرش متفاوت در سطوح فردی، اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی میشود. یافتهها: نتایج نشان میدهد هنگامی که فرد هیجان بیشتری را نسبت به بسامد، تجربه میکند هیجان تولیدشده به اندازهای تأثیرگذار است که ممکن است فرد را از سطح برونآگاهی اطلاعاتی به سمت درونآگاهی سوق دهد و درنتیجه غوطهوری او افزایش یافته و انگیزش بالایی پیدا میکند که نگرش مثبتی را به دنبال دارد. چنانچه این هیجان در اثر تکرار بسامد از نوع منفی یا خنثی باشد ممکن است به اجتناب شدید و بیانگیزگی در انجام عمل منجر شود و میزان غوطهوری کمتر به همراه نگرشی منفی را به دنبال داشته باشد. نتیجهگیری: در حالت طبیعی بهتر است که تجربۀ بسامدی و هیجانی فرد با یکدیگر برابر باشد. در چنین شرایطی میزان انگیزش و غوطهوری نیز متعادل خواهد بود و فرد نگرشی همخوان را در سه سطح فردی، اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی فارغ از هیجانات شدید تجربه خواهد کرد. افزون بر این، میتوان گفت تجربۀ حسی هیجانی افراد در سطوح فردی، اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی میتواند متفاوت باشد و نوع نگرش اجتماعی بومی و اجتماعی جهانی میتوانند بر نگرش فردی تأثیرگذار باشند.